غزلخانه
باید از عشق بسازم غزلی قابل تو | غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو
هر نسیمی كه نصیب از گل و باران ببرد نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : جمعه 6 تیر 1393 :: نویسنده : محمد آل احمد
هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : سه شنبه 8 بهمن 1392 :: نویسنده : محمد آل احمد
دو رودخانهی وحشی وحشی ان موهات تمام دهکده را ریختی به هم خاتون منم که صفحه ی یک روزنامه ی صبحم تو دستهات ظریفند و من سرم سنگین حامد عسگری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسگری، لینک های مرتبط : جمعه 18 مرداد 1392 :: نویسنده : محمد آل احمد
غزلم درهای از نسترن و شببو هاست این طرف کوچهی بنبست نگاه آبیها غزلم گردش کاشیست در اسلیمیها هرچه که بر سر من رفته از این قافیهها کار سختی است ـ ببخشید - ولی میگویم ... حامد عسگری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسگری، لینک های مرتبط : سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 :: نویسنده : محمد آل احمد
نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویش قناری های این اطراف را بی بال و پر کرده مضاعف می کند زیبایی اش را گوشوار آنسان کسوف ماه رخ داده ست یا بالا بلای من اگر پیچ امین الدوله بودم می توانستم تو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی قضاوت می کند تاریخ بین خان ده با من رعیت زاده بودم دخترش را خان نداد و من حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : سه شنبه 8 اسفند 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
تو را هر قدر عطر یاس و ابریشم بغل کرده زمستان می رسد گلدان خالی حسرتش این است: چه ذوقی می کند انگشترم هربار میبیند چنان بر روی صورت ریختی موی پریشان را لبت را می مکی با شیطنت انگار درباران دلیل چاک پشت پیرهن شاید همین باشد: حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : سه شنبه 8 اسفند 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
چون سرمه می وزی قدمت روی دیده هاست هرکس که روی ماه تو را دیده، دیده است موی تو نیست ریخته بر روی شانه هات من یک چنار پیرم و هر شاخه ای ز من از عشق او بترس غزل مجلسش نرو حامد عسگری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسگری، لینک های مرتبط : دوشنبه 4 دی 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
بـا من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟ با مـن تنها تر از سـتارخان بـی سـپاه موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود یـک نـفـر بـایـد زلیخا را بیاندازد به چاه آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن آدم ست و سیب خوردن، آدم ست و اشتباه سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند "دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه" حامد عسگری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسگری، لینک های مرتبط : چهارشنبه 10 آبان 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
چوپان شده تا شاعر ذاتی شده باشد چوپان شده در جنگل بادام بچرخد شاید اثر جنگل بادام و کمی بغض سخت است ولی میگذرم از نفسی که از بین ده انگشت یکی قسمتش این نیست تو... چایی...بی قند...و یک عالمه زنبور حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : شنبه 15 مهر 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
ای دلبریات دلهرۀ حضرت آدم پلکی بزن از پلک تو الهام بگیرم هر ماهِ ته چاه نشد حضرت یوسف گاهی غزلم! گم شدن رخش بهانه است تهمینه شود بستر لالایی سهراب تهمینۀ من ترس من این است نباشد این رستم معمولی ساده که غریب است ناچاری از این فاصلههایی که زیادند هر جا بروم شهر پر از چاه و شغاد است من نارون صاعقه خورده، تو گل سرخ حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : شنبه 28 مرداد 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
چگونه باشی و چشم از نگاه بردارم؟ نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسگری، لینک های مرتبط : شنبه 28 مرداد 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
داغ داریم نه داغـی كه بر آن اخم كنیم مرد آن است كه از نسل سیاوش باشد بنویسید زنـی مُرد كــــه زنبیل نداشت بنویسید كه با عطر وضو آوردند زلفها گرچه پر از خاک و لبش گرچه كبود خوب داند كه به این سینه چه ها می گذرد بنویسید غـــم و خشت و تگرگ آمده بود با دلی پر شده از زخـــم نمک میخوردیم مثل وقتی كه دل چلچلهای میشكند داغ دیدیم شما داغ نبینید قبول؟ گاه گاهی به لب عشق صدامان بكنید حامد عسکری | پی نوشت: آقای عسکری این مثنوی را با اضافات دیگر برای بم سروده بودند. | | عکس: امیر پورمند | نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : چهارشنبه 25 مرداد 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
باد می آید و می کاهد از آه لب تو اوج یک خواهش تر در دل تابستان است «بختیاری» شده ام ایل به راه اندازم پـــرده در پـرده غــــزل مست «مرکب خـوانی» * غیر من که غَزَلام یک به یک ارزونی تُست حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : شنبه 14 مرداد 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
باد می آید و از قافیه ها می گذرد باد یک آه بلند است که گاهی دم عصر بوی آویشن کوهیست که می آید یا ... زنده رودیست پریشان وسط پیچ و خمش چند قرن است که یلدای من کهنه چنار باد می آید و « رخساره برافروخته است» حامد عسگری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسگری، لینک های مرتبط : شنبه 14 مرداد 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
شب دلواپسیها هرقدر بیماهتر بهتر برای شانههای شهر متروکی شبیه من چه فرقی میکند من چند سر قلیان عوض کردم؟ نفهمیدی که روی بیت بیتش وزن کم کردم نه اینکه قافیه کم بود، نه! در فصل تابستان حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : پنجشنبه 22 تیر 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است: نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها من سرم بر شانه ات ؟..... یا تو سرت بر شانه ام؟..... نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : دوشنبه 19 تیر 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
تا خنده ی تو می چکد از خوشه ی لب ها دنبال دو رج بافه از ابریشم مویت قاجاری چشمان تو را قاب گرفته است از عکس تو و بغض همین قدر بگویم .... قلیان چه کند گر نسپارد سر خود را گفتم غزلی تا ننویسند محال است : حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : شنبه 3 تیر 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
همراه با وزیدن نتهای ساکسیفون یک جفت چشم شرجی شاعرکُشِ قشنگ بر روی کاج پیر دلم لانه کردهاند « د» وزن بیت قبلی من را به هم زده من قانعم تو را به خدا جان مادرت حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : جمعه 2 تیر 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
لبخند زدن معجزه ی لب رطبی هاست یک شاخه گل سرخ در آغوش کشیدن تشبیه شما به غـــــزل و ماه و ستاره ، ناخن بجــوی ، بغض کنی ، قهــوه بنوشی گفتی غزلت تازه شده ، دست خودم نیست حامد عسکری نوع مطلب : حامد عسکری، برچسب ها : اشعار حامد عسکری، لینک های مرتبط : چهارشنبه 3 خرداد 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد درباره وبلاگ ![]() کودکان دیوانه ام خوانند و پیران ساحرم من تفرجگاه ارواح پریشان خاطرم خانه متروکم از اشباح سرگردان پر است آسمانی در میان ابرهای عابرم چون صدف در سینه مروارید پنهان کرده ام در دل خود مومنم ، در چشم مردم کافرم ...... فقط دعا می کنم همانطور که احساس می کنم فکر کنم فقط دعا می کنم همانطور که فکر می کنم بنویسم فقط دعا می کنم همانطور که می نویسم فهمیده شود ...... غزلخانه در فیسبوک: http://www.facebook.com/ghazalkhane ghazalkhane_ch@ مدیر وبلاگ : محمد آل احمد مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان صفحات جانبی برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
موسیقی قطعه اول : Slow Dance
اثر : Chris Spheeris
آلبوم : Adagio
قطعه دوم : Nothing Else Matters
کاری از : گروه Apocalyptica
آلبوم : Inquisition Symphony
|
|
این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود
دانه و دام چرا مرغک پرسوخته را؟
قفس زلف شکن در شکنت کافی بود
میشد این باغ خزاندیده بهاری باشد
یک گل صورتی دشت تنت کافی بود
لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای
از همان دور مژه همزدنت کافی بود
•
قافیه ریخت به هم... خلوت من خوشبو شد
گل چرا ماه؟... درِ ادکلنت کافی بود
حامد عسگری