غزلخانه
باید از عشق بسازم غزلی قابل تو | غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو
نوع مطلب : شیرین خسروی - ایلناز حقوقی - سودابه مهیجی، برچسب ها : اشعار سودابه مهیجی، لینک های مرتبط : چهارشنبه 13 آذر 1392 :: نویسنده : محمد آل احمد
باران گرفته، حال زمین و زمان تر است سودابه مهیجی نوع مطلب : شیرین خسروی - ایلناز حقوقی - سودابه مهیجی، برچسب ها : اشعار سودابه مهیجی، لینک های مرتبط : سه شنبه 8 فروردین 1391 :: نویسنده : محمد آل احمد
انگار سال هاست که در من تنیده ای نوع مطلب : شیرین خسروی - ایلناز حقوقی - سودابه مهیجی، برچسب ها : اشعار ایلناز حقوقی، لینک های مرتبط : یکشنبه 22 آبان 1390 :: نویسنده : محمد آل احمد
نوع مطلب : شیرین خسروی - ایلناز حقوقی - سودابه مهیجی، برچسب ها : اشعار ایلناز حقوقی، لینک های مرتبط : جمعه 6 آبان 1390 :: نویسنده : محمد آل احمد
از چه می ترسی ؟ برو دیوانگی های مرا می روم، دیگر نمی خواهم برای هیچ كس باید این بازنده هربار- جان عاشقم- ماندنم بیهوده است، امكان ندارد هیچ وقت
شیرین خسروی نوع مطلب : شیرین خسروی - ایلناز حقوقی - سودابه مهیجی، برچسب ها : اشعار شیرین خسروی، لینک های مرتبط : دوشنبه 9 خرداد 1390 :: نویسنده : محمد آل احمد درباره وبلاگ ![]() کودکان دیوانه ام خوانند و پیران ساحرم من تفرجگاه ارواح پریشان خاطرم خانه متروکم از اشباح سرگردان پر است آسمانی در میان ابرهای عابرم چون صدف در سینه مروارید پنهان کرده ام در دل خود مومنم ، در چشم مردم کافرم ...... فقط دعا می کنم همانطور که احساس می کنم فکر کنم فقط دعا می کنم همانطور که فکر می کنم بنویسم فقط دعا می کنم همانطور که می نویسم فهمیده شود ...... غزلخانه در فیسبوک: http://www.facebook.com/ghazalkhane ghazalkhane_ch@ مدیر وبلاگ : محمد آل احمد مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان صفحات جانبی برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
موسیقی قطعه اول : Slow Dance
اثر : Chris Spheeris
آلبوم : Adagio
قطعه دوم : Nothing Else Matters
کاری از : گروه Apocalyptica
آلبوم : Inquisition Symphony
|
|
که پاره پاره دلم را دخیل می بندم
به پای قصر بلندت... و خوب می دانی
که روزگار مدیدی ست من نمی خندم
از این که وقت دعا کردن است خوشحالم
از این که گوش به من می دهید خرسندم
برای من نه، ولی محض شاپرک هایی
که کودکانه یتیم اند، ای خداوندم!
کمی ببار از آن ابرهای سرسنگین
کمی ببار که همسایه ها ببینندم
به پاس مقدم باران دوباره می شکفم...
قسم به ذات تو و بغض های سوگندم
فقط به خاطر گنجشک های بی خانه ست
که از ترانه و پرواز و خنده دل کندم
فقط برای دل کودکان پروانه
تو را به زحمت این استغاثه افکندم
جواب بغض مرا می دهی و می دانم
هنوز پیش تو و عشق آبرومندم...
سودابه مهیجی