غزلخانه
باید از عشق بسازم غزلی قابل تو | غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو
به نسیمی همه راه به هم می ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد؟ سنگ در برکه می اندازم و می پندارم با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد انچه را عقل به یک عمر به دست آورده است دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد آه یک روز همین آه تو را می گیرد گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد
نوع مطلب : فاضل نظری، برچسب ها : اشعار فاضل نظری، لینک های مرتبط : پنجشنبه 15 اردیبهشت 1390 :: نویسنده : محمد آل احمد دوشنبه 8 خرداد 1391 15:18
![]() سفر 1 ( گرفتار رهایی ) ناگزیر از سفرم، بیسر و سامان، چون «باد» به «گرفتارِ رهایی» نَتَوان گفت آزاد کوچ تا چند؟! مگر میشود از خویش گریخت؟ «بال» تنها غم غربت به پرستوها داد اینکه «مردم» نشناسد تو را غربت نیست غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد عاشقی چیست؟به جز شادی و مهر و غم و قهر؟! نه من از قهر تو غمگین، تو از مهرم شاد چشم بیهوده به آیینه شدن دوختهای اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد فاضل نظری، آنها درباره وبلاگ ![]() کودکان دیوانه ام خوانند و پیران ساحرم من تفرجگاه ارواح پریشان خاطرم خانه متروکم از اشباح سرگردان پر است آسمانی در میان ابرهای عابرم چون صدف در سینه مروارید پنهان کرده ام در دل خود مومنم ، در چشم مردم کافرم ...... فقط دعا می کنم همانطور که احساس می کنم فکر کنم فقط دعا می کنم همانطور که فکر می کنم بنویسم فقط دعا می کنم همانطور که می نویسم فهمیده شود ...... غزلخانه در فیسبوک: http://www.facebook.com/ghazalkhane ghazalkhane_ch@ مدیر وبلاگ : محمد آل احمد مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان صفحات جانبی برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
موسیقی قطعه اول : Slow Dance
اثر : Chris Spheeris
آلبوم : Adagio
قطعه دوم : Nothing Else Matters
کاری از : گروه Apocalyptica
آلبوم : Inquisition Symphony
|
|